جوان آنلاین: متهم سابقهداری که با همدستی همسر و یکی از دوستانش باند مأمورنماهای قلابی را برای اخاذی و سرقت شهروندان تشکیل دادهبود، با هوشیاری یکی از شهروندان به دام افتاد.
اوایل اسفند ماه سال گذشته، مأموران پلیس تهران با شکایتهای متعددی از سوی شهروندان روبهرو شدند که در دام دو مرد و زن مأمور نمایی گرفتار شدهبودند.
یکی از شاکیان گفت: «در حال عبور از خیابانی بودم که خودروی پرایدی راه مرا سد کرد. زن جوانی راننده بود و دو مرد هم که لباس پلیس به تن داشتند در صندلی عقب نشسته بودند. دو مرد از خودرو پیاده شدند و من هم فکر کردم آنها پلیس هستند، چون هم لباس داشتند و هم بیسیم. آنها گفتند من مرتکب خلافی شدهام و تحت تعقیب قرار گرفتهام و باید همراه آنها به اداره پلیس بروم. به آنها مشکوک نشدم و سوار خودروی آنها شدم تا اینکه پس از طی مسافتی در محل خلوتی آنها موبایل، کیف پول و وسایل قیمتیام را گرفتند و بعد مرا از خودرو به بیرون پرت کردند و به سرعت هم از محل گریختند.»
هوشیاری شهروند
در حالی که هر روز به تعداد شاکیان افزوده میشد، پرونده برای رسیدگی به دستور قاضی مصطفی تقیزاده، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
بررسیها نشان داد باند مأمورنما در خیابانهای خلوت از شهروندان به بهانه بازرسی بدنی، تلفنهمراه و پولهای آنها را سرقت میکنند.
تحقیقات برای شناسایی متهمان مأمورنما ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل به مأموران پلیس خبر رسید شهروندان یکی از اعضای باند مأمورنما را به دام انداختهاند.
وقتی مأموران به محل حادثه رفتند، مردی که زن جوانی را به اتهام اخاذی در پوشش مأمور قلابی دستگیر کردهبود، گفت: «لحظاتی قبل خودروی پرایدی کنارم توقف کرد و دو مرد از آن بیرون آمدند و ادعا کردند مأمور پلیس هستند و به من مشکوک شدهاند و باید بازرسی بدنی کنند. وقتی به خودروی آنها نگاه کردم دیدم رانندهشان زن است و به همین دلیل به آنها مشکوک شدم و در برابر خواسته آنها مقاومت کردم و از رهگذران هم درخواست کمک کردم. پس از فریادهای من، دو مرد جوان فرار کردند، اما من و رهگذران زن جوان را بازداشت کردیم.»
اعتراف زن جوان پس از انتقال به اداره پلیس به اخاذی و سرقت از شهروندان با همدستی شوهرش و یکی از دوستانش اعتراف کرد. با اعتراف متهم، مأموران شوهر ۳۲ ساله وی را بازداشت کردند. وی با اعتراف به جرم خود گفت: «زندگی خوبی داشتم تا اینکه معتاد به مواد مخدر و وارد جرگه خلافکاران شدم. من سرقت کابل میکردم و سال ۹۱ به زندان افتادم و چند سال بعد آزاد شدم. بعد از آزادی شروع به قاچاقفروشی کردم و با ۲۰۰ گرم شیشه دستگیر و به ۲۷ سال حبس محکوم شدم. پس از گذراندن چند سالی درخواست عفو دادم و زندانیام به ۱۳ سال تبدیل شد. سال قبل با گذاشتن وثیقهای از زندان به مرخصی آمدم و دیگر به زندان بازنگشتم. ابتدا قمار میکردم تا اینکه در قمارخانه با مرد سابقهداری که به صورت حرفهای نقش مأمور قلابی را بازی میکرد، آشنا شدم. ما دو نفر باند مأمورنماها را تشکیل دادیم، اما نیاز به راننده داشتیم. از آنجایی که زنم راننده حرفهای بود، از او خواستیم با ما همکاری کند. او شغلش تدریس بود و ابتدا قبول نکرد، اما وقتی اصرار کردیم، قبول کرد تا راننده ما باشد.»
دو متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفتند و تلاش برای دستگیری همدست متهمان ادامه دارد.